آموزش درس بیست و هشتم ۵۰۴ واژه ویدیویی + متن واژگان
1. Outlaw
An exile;
An outcast;
A criminal;
To declare unlawful
……………………………..
A. Congress has outlawed the sale of certain drugs.
کنگره ی آمريکا فروش برخی از داروها را غير قانونی اعلام کرده است.
B. The best-known outlaw of the American West was Jesse James.
مشهورترين تبهکار غرب آمريکا جسی جيمز بود.
C. An animal that is cast out by the rest of the pack is known as an outlaw.
حيوانی که بوسيله بقيه گروه بيرون انداخته می شود حيوان طرد شده ناميده می شود.
2. Promote
Raise in rank or importance;
Help to grow and
develop;
Help to organize
……………………………..
A. Students who pass the test will be promoted to the next grade.
دانش آموزاني که در امتحان قبول شوند به پايه ی بالاتر ارتقاء خواهند يافت.
B. An accurate knowledge of other cultures will promote good will among people of different backgrounds.
آگاهي دقيق از ساير فرهنگ ها، حسن نيت را بين افراد با پيشينه های مختلف افزايش می دهد.
C. Several bankers invested an enormous sum of money to promote the idea.
چندين بانک دار مبلغ هنگفتی را براي ترويج (تبلیغ) طرح سرمايه گذاري کردند.
3. Undernourished
Not sufficiently fed
……………………………..
A. The undernourished child was so feeble he could hardly walk.
کودک مبتلا به سوء تفذيه به قدری ضعيف بود که به سختی می توانست راه برود.
B. There is evidence that even wealthy people are undernourished because they do not eat sufficient quantities of healthful foods.
شواهدي وجود دارد که حتي افراد ثروتمند هم دچار سوء تغذيه هستند. چون آن ها به مقادير کافی غذای سالم نمی خورند.
C. An infant who drinks enough milk will not be undernourished.
طفلی که به مقدار کافی شير بخورد، دچار سوء تغذيه نخواهد شد.
4. Illustrate
make clear or explain by stories, examples, comparisons, or other means;
serve as an example
……………………………..
A. To illustrate how the heart sends blood around the body, the teacher described how a pump works.
معلم براي توضيح اينکه چگونه قلب خون را به سراسر بدن مي فرستد چگونگي کار يک تلنبه را توضيح داد.
B. This exhibit will illustrate the many uses of atomic energy.
اين نمايشگاه کاربردهاي زياد انرژي اتمي را آشکار خواهد کرد.
C. These stories illustrate Mark Twain’s serious side.
اين داستان ها جنبه ی جدي شخصيت مارک تواين را نشان می دهند.
5. Disclose
Uncover;
Make known
……………………………..
A. The lifting of the curtain disclosed a beautiful winter scene.
کنار رفتن پرده منظره زمستانی زيبايی را آشکار کرد.
B. This letter discloses the source of his fortune.
اين نامه منبع ثروتش را آشکار می سازد.
C. Samson, reclining in the arms of Delilah, disclosed that the secret of his strength was in his long hair.
سامسون که روي بازوهاي دليله تکيه داده بود آشکار ساخت که راز نيرويش در موهای بلندش است.
6. Excessive
Too much;
Too great;
Extreme
……………………………..
A. Pollution of the atmosphere is an excessive price to pay for so-called progress.
آلودگي جو بهاي گزافي است که براي به اصطلاح پيشرفت مي پردازيم.
B. Numerous attempts have been made to outlaw jet planes that make excessive noise.
تلاش های زيادی براي غيرقانونی اعلام کردن هواپيماهای جتی که سروصدای بيش از حد توليد می کنند، انجام شده است.
C. The inhabitants of Arizona are unaccustomed to excessive rain.
اهالي آريزونا به باران بيش از حد عادت ندارند.
7. Disaster
An event that causes much suffering or loss;
A great misfortune
……………………………..
A. The hurricane’s violent winds brought disaster to the coastal town.
بادهای شديد تندباد (طوفان) فاجعه ای براي شهر ساحلی به بار آورد.
B. The San Francisco earthquake and the Chicago fire are two of the greatest disasters in American history.
زلزله ي سان فرانسيسکو و آتش سوزي شيکاگو دو مورد از بزرگترين بلاهاي تاريخ آمريکا هستند.
C. The coach considered the captain’s injury a disaster for the team.
مربی مصدوميت کاپيتان را فاجعه ای برای تيم قلمداد کرد.
8. Censor
person who tells others how they ought to behave;
one who changes books, plays and other works so as to make them acceptable to the government;
to make changes in
……………………………..
A. Some governments, national and local, censor books.
بعضی از دولت ها، ملی يا محلی، کتاب ها را سانسور می کنند.
B. The censor felt that fiction as well as other books should receive the stamp of approval before they were put on sale.
سانسورچی احساس می کرد که آثار داستانی و نيز کتاب های ديگر قبل از اينکه در معرض فروش قرارگيرند، بايد مهر تأييد دريافت کنند.
C. Any mention of the former prime minister was outlawed by the censor.
مأمور سانسور هر اشاره ا ی به نخست وزير قبلي را غيرقانونی اعلام کرد.
هر اشاره ا ی به نخست وزير قبلی توسط مأمور سانسور غيرقانونی اعلام شد.
9. Culprit
Offender;
Person guilty of a fault or crime
……………………………..
A. Who is the culprit who has eaten all the strawberries ?
چه کسی متهم به خوردن تمام توت فرنگی ها است؟
B. The police caught the culprit with the stolen articles in his car.
پليس مجرم را با اشياء دزديده شده داخل اتومبيل اش دستگير کرد.
C. In the Sherlock Holmes story, the culprit turned out to be a snake.
در داستان شرلوک هولمز متهم يک مار از آب درآمد.
در داستان شرلوک هولمز معلوم شد کهمتهم يک مار است.
10. Juvenile
Young;
youthful;
Of or for boys and girls;
A young person
……………………………..
A. My sister is known in the family as a juvenile delinquent.
خواهرم در خانواده به بزهکار نوجوان معروف است.
خواهرم در خانواده به عنوان یک بزهکار نوجوان شناخته می شود.
B. Paula is still young enough to wear juvenile fashions.
پاولا هنوز به اندازه ی کافی جوان است که مدهای نوجوانان را بپوشد.
C. Ellen used to devour “Cinderella” and other stories for juveniles.
اِلن داستان سيندرلا و ديگر داستان های کودکانه را با علاقه گوش می داد.
11. Bait
Anything, especially food, used to attract fish or other animals so that they may be caught;
Anything used to tempt or attract a person to begin something he or she does not wish to do;
To put bait on (a hook) or in (a trap);
Torment by unkind or annoying remarks
……………………………..
A. The secret of successful trout fishing is finding the right bait.
رمز صيد موفقت آميز ماهی قزل آلا، يافتن يک طعمهی مناسب است.
رمز موفقت در صيد ماهی قزل آلا، يافتن يک طعمهی مناسب است.
B. How can you expect to bait Mike into running for the class presidency when he has already refused every appeal?
چطور انتظار داري نظر مايک را برای رياست کلاس جلب کني، درحالي که او تا بحال همه درخواست ها را رد کرده است؟
C. Eddie is a good hunter because he knows the merit of each kind of bait for the different animals.
«اِدي» شکارچي خوبي است به خاطر اينکه او خوبي هر نوع طعمه را براي حيوانات مختلف مي داند.
12. Insist
Keep firmly to some demand, statement, or position
……………………………..
A. Mother insists that we do our homework before we start sending e-mails.
مادر اصرار دارد قبل از شروع به ارسال ايميل ها، تکاليفمان را انجام دهيم.
B. She insisted that Sal was not jealous of his twin brother.
او اصرارداشت که «سَل» نسبت به برادر دوقلويش حسادت نمي ورزد.
C. The doctor insisted that Marian get plenty of rest after the operation.
پزشک اصرار داشت که ماريان بعد از عمل جراحی خيلی زياد استراحت کند.
Words in Use
What Did You Have for Breakfast?
A parents’ organization to protect children’s health appealed to a Senate committee to outlaw television commercials that promote the purchase of sugary products. Too much advertising urges the young child to eat caramels, chocolate, cookies, and pastries. This results in poor eating habits and leaves youngsters undernourished and subject to rapid tooth decay and other diseases.
برای صبحانه چه خوردید؟
یک انجمن اولیاء برای محافظت از سلامت کودکان از یکی از کمیته سنا درخواست کرد تا تبلیغات تلویزیونی را که خرید محصولات قندی را تبلیغ می کند، غیرقانونی اعلام کند. تبلیغات بیش از حد کودک خردسال را به خوردن کارامل، شکلات، کلوچه و شیرینی ترغیب می کند. این منجر به عادات غذایی نادرست می شود و کودکان را دچار سوءتغذیه و در معرض پوسیدگی سریع دندان و سایر بیماری ها می کند.
پایان درس بیست و هشتم 504 واژه زبان انگلیسی ، خسته نباشی دوست عزیزم.
